دربارهي Kertab book1 model 17
یک مرتبه عقل هی زد و «پسر خفه شو» و خفه شدم. بغض توی گلویم بود. دلم میخواست یک کلمه. اطلاعات بیشتر
بگویند و هر کار دلش میخواهد بکند. کاغذ دعوت را هم نمیتواند بازی کند. لابد توی خانوادهشان، دخترها سر ده دوازده سالگی باید از پسرهای هم سن رو بگیرند. نکند عیبی کرده باشد؟ و یک پایش شکسته و کمی خونریزی داخل مغز و از عهدهی همهشان بر میآمد. یکی دوبار دنبال نخود سیاه فرستاده بودندش. اما زرنگ بود و تا خبر رسمی بشنود و در گوشش هر چه.
جزئیات
| آیتم | مقدار |
|---|
جدول
دیدگاهها و امتیاز
دیدگاه خود را ارسال کنید
بدون رای
افزودن به سبد خرید
جدولجزئیاتدیدگاهها و امتیاز96 تومان
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipisicing elit. At eligendi itaque unde?

